اخبار ، مقالات و تحقیقات گروهی را دنبال کنید.
تجربه خواندنی یک متخصص از یادگیری نرم افزار ArcGIS
مهندس امیر مرادی فر را شاید نشناسید اما یکی از افراد توانمند کار با نرم افزار ArcGIS است که من از وقتی با او آشنا شدم که کتابش را تهیه کردم، متوجه شدم با همه کتاب های موجود در بازار فرق میکند. مطالبی در این کتاب گفته شده که در کمتر منبعی به آن ها اشاره می شود. همچنین نکاتی که نویسنده بیان میکند حاصل تجربه های و مشکلاتی است که در طی کار با ان ها درگیر شده و آنها را به زبان خیلی ساده در اختیار طیف مخاطبان این نرم افزار قرار داده است.
در ادامه داستان تجربه یادگیری او را می خوانیم که بسیار شیرین است و حاوی نکات آموزشی فراوانی در حین بازگو کردن خاطراتش است.
یادم می یاد که در سال ۱۳۸۰ که در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان در دوره کارشناسی منابع طبیعی به عنوان دانشجو پذیرفته شدم، برای اولین بار نام GIS و نرمافزار ArcView را از اساتید و سایر دانشجویان شنیده بودم، برایم خیلی قابل فهم نبود ولی همواره بهش فکر میکردم و مطمئن بودم که در آیندهای نه چندان دور ارتباط خوبی با این نرمافزار برقرار خواهم کرد. چون به نظرم میآمد که موضوع جدیدی در کشور ماست و میتواند در بسیاری از امورات جاری کمک کننده باشد.
اما در اوایل دهه ۸۰ شمسی، نه خبری از موبایل و تبلت و لب تاب بود و نه از کتابهای رنگارنگ و متنوع آموزشی و خودآموز درباره این علم و محصولات متنوع در فضای مجازی اینترنت خبری بود؛ با توجه به اینکه اثری هم از شبکههای اجتماعی نبود. اگر یک فایل رایگان آموزشی به زبان فارسی در اینترنت پیدا میکردیم شاید از خوشحالی تا مرز جنون پیش میرفتیم. منظورم این است که یادگیری این نرمافزار در آن موقع کار سختی بود.
به مرور سعی میکردم در فضای خوابگاه دانشجویی از دانشجویان ترم بالایی، یک چیز جدید یاد بگیرم و اندوختهها را در سالن کامپیوتر دانشگاه تمرین کنم. تا اینکه در سال ۱۳۸۴ فارغالتحصیل شدم. ولی نداشتن کامپیوتر باعث شد که یادیگری این برنامه به فراموشی سپرده شود. اما هدیه فارغ التحصیلی اینجانب، خرید یک دستگاه کامپیوتر رومیزی (PC) به ارزش ۴۰۰ هزار تومان توسط والدینم بود که باعث شد اولین برنامهای که با اشتیاق فراوان روی آن نصب کنم نسخه ArcView 3 باشد و یادگیری آن را با اشتیاق فراوان شروع کنم.
اما چون در این زمینه کتابهای قابل توجهی در دسترس نبود و ما هم در شهرستانی زندگی میکردیم که دسترسی به این آثار براحتی فراهم نبود و از طرفی هم اینجانب توانایی مالی زیادی برای خرید کتاب یا رفتن به کلاسهای آموزشی در تهران نداشتم، فرایند یادگیری برایم خیلی سخت شده بود.
کمکم در حال آماده شدن برای رفتن به خدمت سربازی بودم. ولی یک چند ماهی فرصت داشتم و از این فرصت استفاده کردم و در سال ۱۳۸۵، یک نسخه از دی وی دی نرمافزار ArcGIS 8.2 را از یک شرکت کامپیوتری به قیمت ۱۸ هزار تومان خریدم و با خود به دوره خدمت سربازی در بندر عباس بردم. چون با اینترنت دیال آپ و ساعتی اون موقع امکان دانلود برنامهای با حجم چند مگابایت براحتی امکانپذیر نبود چه برسد به دانلود فایلی با حجم چندصد مگابایت!!! به خواست خدای مهربان از شمال ایران به بندرعباس رفتم برای خدمت مقدس سربازی در نیروی دریایی منطقه یکم. از شانس ما در یگان خدمتیام امکان نصب این برنامه وجود نداشت ولی من سعی کردم که متوقف نشوم و ادامه بدم.
چون توقف یادگیری یعنی فراموشی اندوختهها و شروع از ابتدا. در آن یگان با نقشههای اتوکد و از قضا با برنامه اتوکدمپ تری دی زیاد کار میشد و من از این فرصت استفاده کردم تا با بدست آوردن چند تکنیک خوب از همکاران فعال در این یگان، ادامه یادگیری خودم را فراهم کنم و هم اینکه یک خودی نشان بدم. چون کمکم در حال نزدیک شدن به انتهای دوره و رفتن به بازار بی در و پیکر بیکاری، در به دری و رفتن از این اداره به آن اداره برای کار پیدا کردن بودم. پس میبایست با حساسیت بیشتری به این موضوع میپرداختم. چون مطمئن بودم که با یادگیری این نرمافزار امکان اشتغال برایم راحتتر مهیا خواهد شد.
بعد از پایان خدمت سربازی و در میانههای سال ۱۳۸۶، علیرغم اینکه حتی یک لایه واقعی از فضای ایران نداشتم سعی کردم فرایند یادگیری نرمافزار ArcGIS 9.2 را برای خودم از اول با فایل های خیالی و غیرواقعی شروع کنم و از طریق یکی از کتابهای خودآموز مسیر را طی کنم. کتاب بدی نبود اما این کتاب چونکه ترجمه بود و دائماً از لایههای سایر کشورها برای انجام آموزش استفاده میکرد نتوانستم ارتباط خوبی با کتاب برقرار کنم. به هر حال تا یک جایی بر نرمافزار مسلط شدم تا اینکه رسیدیم به سال ۱۳۸۷ و متأسفانه خبری از کار در هیچ مکانی برایم فراهم نشد.
اما یادم میآید که در یکی از شرکتهای مهندسین مشاور، یکی از دوستان خوبم به اسم جمیل، قرارداد انجام پروژهای مطالعاتی در ارتباط با ارزیابی خطر سیل در استان گلستان با یک شرکت مشاور داشت و دنبال فردی بود که به جی آی اس، مسلط باشد. از آنجایی که ایشان با من خیلی رفیق بود به من پیشنهاد داد و من هم بدون هیچگونه فکری، پذیرفتم و با خودم گفتم: این پروژه مسیر حرفهای شدنم را میسر خواهد کرد. مراحل انجام این پروژه برای اینجانب به مدت سه ماه طول کشید و اینجانب اولین دستمزدم رو از طریق انجام یک پروژه واقعی در سامانه جی آی اس به مبلغ ۳۵۰ هزار تومان بدست آوردم و این مسئله مرا تشویق کرد و باعث شد تا یادگیری این نرمافزار را رها نکنم.
در همین میان بود که یکی از آشنایان جمیل که در یکی از ادارات شاغل بود به اینجانب گفت: امیرجان لطفاً این نرمافزار رو به من یاد بدید. منم تا آن موقع چنین کاری نکرده بودم و گفتم تا جایی که بلدم در اختیار شما میگذارم. همان روز با آمدن به منزل، در فکر درست کردن یک جزوه آموزشی افتادم و از قضا یک جزوه ۲۵ صفحهای بسیار خلاصه تهیه کردم. بعد از پایان این دوره آموزشی چند ساعته برای این دوست نزدیک، خودم هم کمی حرفهایتر شدم و به این فکر افتادم که دوباره از اول شروع کنم و جزوه کاملتری تهیه کنم و حالا که کار مشخصی پیدا نکردم، در زمینه آموزش این نرمافزار و تولید محتوا به طور جدیتر فعالیت کنم.
این بار با جدیت بیشتر همراه با جمع آوری لایههای مناسبتر از شهرها و روستاهای ایران، فرایند یادگیری را شروع کردم. اما این بار با ورود به سال ۱۳۸۸، کمی زیرساخت اینترنت بهتر شده بود و امکان سرچ اینترنتی با آمدن اینترنت پرسرعت و دانلود فایلهای مرتبط مناسبتر شد. الان دیگر یک جزوه آموزشی ۱۹۰ صفحهای آماده کرده بودم که برای تولید آن نزدیک به هفت ماه به طور شبانه روزی وقت صرف شده بود.
ناگفته نماند که در این میان چند دوره آموزشی برگزار کردم و توانستم کمی هزینههای جاری زندگی خود را تأمین کنم و از طرفی هم کمی شناختهتر شوم در فضای جامعه. تا اینکه به سال ۱۳۸۹ رسیدیم و من در مقطع کارشناسی ارشد برنامهریزی شهری پذیرفته شدم و با رفتن به فضای علمی دانشگاه به فکر افتادم که چرا این جزوه کامل و با نکات طلایی جدید و بی بدیل که در کمتر اثر مکتوبی میشد آنها را پیدا کرد، به یک کتاب مناسب برای علاقمندان تبدیل نکنم.
لذا به فکر تهیه کتاب آموزش نرمافزار ArcGIS افتادم. لازم به ذکر است که در تمام این ۹ سال اخیر، من در جایی کار تمام وقت یا پاره وقت نداشتم و کاملاً بیکار بودم. اگرچه در این مدت چند دوره کوتاه آموزش نرمافزار برگزار کرده بودم و یا با برخی از شرکتهای مهندسین مشاور پروژههای مطالعاتی انجام داده بودم اما متاسفانه به دلیل نداشتن مکان مناسب برای برگزاری دورهها و هزینه سنگین اجاره فضای آموزشی، باعث میشد که نتوانم دورههای بیشتری برگزار کنم.
اما یک فعالیتی که در بسیاری از روزهای این چندسال تقریباً برقرار بود و به عنوان یک تفریح دائمی برایم جذاب و دلنشین بود، تمرین و تکرار هر روزه با این نرمافزار و پیدا کردن جزئیات و ناشناختههای آن بود. پیدا کردن یک ناشناخته جدید برایم به اندازه میلیونها تومان پول ارزش داشت و این رمز موفقیت من در طول این چند سال بود.
با ورود به دهه ۹۰ شمسی و منتشر شدن اولین کتاب آموزشی اینجانب، شرایط کمکم متفاوتتر شد و اینجانب به عنوان مدرس در مجتمع فنی تهران رزومه تدریس ارائه کردم. از اینجا به بعد با برگزاری منظمتر دورههای آموزش مقدماتی و پیشرفته، به دلیل ارتباط بیشتر با کارشناسان و فارغالتحصیلان دانشگاهی، مسیر حرفهایتر شدن روز به روز با سرعت بیشتری برایم فراهم شد و با تعدادی از شرکتهای مهندسین مشاور و ادارات پروژههای مطالعاتی انجام دادم و این همان موفقیتی بود که در بیشتر از یک دهه همواره به آن فکر میکردم. اگرچه این راه همچنان ادامه دارد و باید بی انتها باشد و تا بی نهایت برود.
این دلنوشتهها را برایتان گفتم تا از نزدیک با مشکلات فراوان حرفهای شدن آشنا شوید. با تمام وجودم میگویم: هیچوقت جا نزنید و کم نیارید. اگر کم بیارید بقیه از شما جلو می زنند و امکان برگشت زمان به عقب نیست و هیچ ماشین زمانی هم در کار نیست؛ چون اینجا اصلاً دنیای خیالی هالیود نیست که بتوانید زمان را به عقب برگردانید تا هدررفت زمان را جبران کنید. لیکن باید از هر ثانیه وقتتان استفاده کنید تا میوههای درخت موفقیت به آرامی به ثمر بنشیند.
بهترین راه برای یادگیری یک موضوع، درگیر شدن با آن به طور تمام عیار است. یعنی ذهن و جسم باید به طور صددرصد درگیر شود تا فرایند یادگیری و انتقال محتوا به حافظه بلندمدت اتفاق بیفتد. در غیر اینصورت در میانههای راه به راحتی از ادامه مسیر منحرف یا منصرف خواهید شد و به یک شاخه دیگر پریده و همه زحمات و انرژی شما از بین خواهد رفت بدون اینکه نتیجهای به دنبال داشته باشد. بسیاری از بچهها برای یادگیری نرمافزارهای موردنیازشان فقط در ظاهر دلشان میخواهد که همه اجزای نرمافزار را یاد بگیرند و به فردی توانمند تبدیل شوند. اما در عمل که قرار است مراحل یادگیری را دنبال کنند، عملاً با بیحوصلگی، شتابزدگی، خستگی زودهنگام، نداشتن صبر و تحمل، تلاش ناچیز، بیعلاقگی یا ناتوانی در یادگیری مواجه میشوند.
5 دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید
با سلام .خواستن توانستن است. موفق باشید
سپاس از پیام زیبایتان
سلام و درود،
دلنوشته تان بی اندازه دلنشین و البته بسیار آموزنده و انگیزشی بود. شعور مثبت در تمامی کلمات و آثارتان موج میزند. از آشناییتان بسیار خرسندم. همچنان پایدار و موفق باشید.
سلام و ارادت به همکار ارزشمندم.
متشکرم از اینکه وقت گرانبهایتان را برای مطالعه این دلنوشته صرف نمودید.
سلام
اميدوارم نتیجه عالی این تلاشهایی که داشتید و این مهارتهای حرفه ای که بدست آوردین در زندگیتون ببینین